از همــــــــــه جـــــــــــا
علمی - آموزشی
نگارش در تاريخ سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:ويژگي هاي,ايراني,اصيل, توسط سروش منتظری


ويژگي هاي ايراني اصيل

 

 http://www.pic.iran-forum.ir/images/etznpwu7zh72960tk3is.jpg

در تصاويرحکاکي شده بر سنگهاي تخت جمشيد هيچکس عصباني نيست.

 هيچکس سوار بر اسب نيست.

هيچکس را در حال تعظيم نمي بينيد.

 در بين اين صدها پيکر تراشيده شده حتي يک تصوير برهنه وجود ندارد.

 

 

   اين ادب اصيلمان است:نجابت- قدرت- احترام- مهرباني- خوشرويي

 


نگارش در تاريخ شنبه 19 شهريور 1390برچسب:یکی از قربانیان,زباله های,زیست محیطی,لاک پشت, توسط سروش منتظری

یکی از قربانیان زباله های زیست محیطی

 

 

لاك پشت بيچاره در زماني كه كوچك بوده وارد يك حلقه ي پلاستيكي شده كه در اقيانوس شناور بوده و ديگر نتوانسته از آن خارج بشود. در نتيجه اين شكلي رشد كرده و ديگر توانايي اش در مخفي شدن توي لاكش رو از دست داده و نه ميتواند شكار كند و نه دفاع. اين تازه يك نمونه است از قرباني هاي بي زبان زباله هاي زيست محيطي است كه توسط ما انسان ها توليد مي شود.

 

نگارش در تاريخ شنبه 19 شهريور 1390برچسب:عینک, ذهن, کرگدن, کانت, مفاهیم فلسفی,معرفت شناسی, توسط سروش منتظری


عینک ذهن

http://khavariweb.persiangig.com/image/did.jpg

گاه یک تصویر چقدر زیبا می تواند، مفاهیمِ عمیق فلسفی و معرفت شناسی را نشان دهد.
نظریه «عینک ذهن» کانت، همه تلاشش را کرده تا همین نکته کاریکاتور را توضیح دهد.
قصه ی این کرگدن، قصه ی ماست؛
ما شاخی جلوی چشمانمان نداریم که با آن، همه جهان را در دو طرفِ یک شاخ ببینیم
اما ذهنمان پر است از پیشفرض ها و پیش داوری ها...
همه ما تصور می کنیم که بی طرفانه قضاوت می کنیم و منطبق با واقع...ا
مثلِ همین کرگدنِ رئالیست!
مثل او تصور می کنیم، که میانِ همه جهان شاخی است زیبا
و جهان دو نیمه است: نیمی این سوی شاخ، نیمی آن سوی شاخ
غافل از اینکه به ذهنمان عینکی است، نادیده!
قضاوت، کار سختی است...ا
قضاوت در هر کاری...

نگارش در تاريخ شنبه 19 شهريور 1390برچسب:عادت ها, را از منفی, به مثبت, تغییر دهیم ,,,, توسط سروش منتظری

عادت ها را از منفی به مثبت تغییر دهیم ...


كلمه ها عقاید شكل گرفته و افكار بیان شده هستند به عبارت ساده آن چه می گویی فكری است كه بیان می شود. كلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند كه به زندگی و امورمان شكل می دهند. اگر یك كارگر بی سواد بتواند یك اصطلاحی را در دنیا شایع كند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم استفاده از كلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح كل ایران گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه پخش كنیم.

امروزه ثابت شده كه كلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی در اصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می كنیم (با خودتان امتحان كنید) اما اگر به جای آن از یك عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی از دست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلكه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.

مثال:

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم: خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید؛ بگوییم: خدا قوت
به جای دستت درد نكنه ؛ بگوییم: ممنون از محبتت، سلامت باشی
به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم: از این كه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشكرم
به جای لعنت بر پدر كسی كه اینجا آشغال بریزد؛ بگوییم: رحمت بر پدر كسی كه اینجا آشغال نمی ریزد
به جای گرفتارم؛ بگوییم: ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جای دروغ نگو؛ بگوییم: راست می گی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده؛ بگوییم: خدا سلامتی بده
به جای قابل نداره؛ بگوییم: هدیه برای شما
به جای شكست خورده؛ بگوییم: با تجربه
به جای مگه مشكل داری؛ بگوییم: مگه مسئله ای داری؟
به جای فقیر هستم؛‌ بگوییم: ثروت كمی دارم
به جای بد نیستم؛ بگوییم: خوب هستم
به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم: مناسب من نیست
به جای مشكل دارم؛ بگوییم؛ مسئله دارم
به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم:  چندان هم راحت نبود
به جای فراموش نكنی؛ بگوییم: یادت باشه
به جای داد نزن؛ ‌بگوییم: آرام باش
به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم:‌ من سالم و با نشاط هستم
به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم: شما را در شادی ها ببینم

 

وقتی بعد از مدتی همدیگر را می‌بینیم، به جای توجه كردن به نقاط ضعف همدیگر و نام بردن از آنها مثل:
"چقدر چاق شدی؟"، "چقدر لاغر شدی؟"، "چقدر خسته به نظر می‌آیی؟"، "چرا موهات را این قدر كوتاه كردی؟"، "چرا ریشت را بلند كردی؟"، "چرا توهمی؟"، "چرا رنگت پریده؟"، "چرا تلفن نكردی؟"، "چرا حال مرا نپرسیدی؟" و ...

بهتر است بگوییم : "

سلام به روی ماهت

"، "

چقدر خوشحال شدم تو را دیدم

"، و ... عبارات دیگری كه نه تنها بیانگر نقاط ضعف طرف مقابل ما نیست بلكه نوعی اعتماد به نفس را به مخاطبمان القاء میكند. البته اگر اصراری نداشته باشیم كه حتماً درباره ی همدیگر اظهار نظر كنیم؛ وگرنه می‌شود كه درباره ی موضوعات مشترك، البته در محوریت مثبت با هم صحبت كنیم و با مصاحبت و تداوم دوستی با یکدیگر لذت ببریم.

نگارش در تاريخ شنبه 19 شهريور 1390برچسب:زندگی نامه, ابن سینا, ابوعلی سینا, پزشک ایرانی, توسط سروش منتظری


زندگی نامه ابن سینا

شرف الملك حجت الحق شيخ ابوعلي، حسين عبدالله بن حسن بن علي بن سينا معروف به ابن سينا يا بوعلي سينا، بزرگترين دانشمند ايران و سرآمد حكماء و اطباء در ادوار اسلامي و مشهور در سراسر دنياست كه سهمي عظيم در ترقي و تكامل علم در جهان داشته است. اروپاييان وي را Avicenna  مي نامند. پدرش از مردم بلخ و اسماعيلي بود. او كه از عمال دولت ساماني بود در عهد سلطنت نوح بن منصور به بخارا منتقل شد و امور مالي قرية خرميثن را برعهده گرفت.

 در نزديكي قرية خرميثن دهي بود بنام افشنه كه عبدلله در آن زني گرفت بنام ستاره كه از وي حسين دراول شهريور 359 هجري شمسي برابر با سوم صفر سال 370 هجري قمري و و فرزند ديگري بنام محمود متولد شدند. پس از ولادت محمود ، هنگاميكه حسين 5 ساله بود عبدالله دوباره به بخارا برگشت و پسرانش در آنجا پرورش يافتند. حسين در آنجا قرآن و ادب را فراگرفت و هوش و استعداد او موجب تحير همگان بود. عبدالله او را براي فراگيري حساب و هندسه و حبر و مقابله نزد سبزي فروش  و محمود مساح و براي; فقه نزد اسماعيل زاهد فرستاد. در اين هنگام ناتلي حكيم و فيلسوف شاگرد ابوالفرج بن الطيب به بخارا آمد و با اصرار پدر ، حسين را پذيرفت. حسين فلسفه را نزد او شروع كرد و در تحقيق حد جنس مسائل جديدي آورد كه باعث شگفتي ناتلي شد و او عبدالله را از گماردن حسين به شغلي غير از علم آموزي برحذر داشت. حسين پس از آنكه در علم منطق مطالبي از استاد آموخت شخصاً به تحقيق و تشريح آن پرداخت تا در آن علم سرآمد شد. در همين حال به تحصيل و تجربة علم طب و درمان بيماران و كشف درمانهاي; جديد مشغول بود و در عين حال از آموختن فقه و مناظره در آن كوتاهي; نمي; كرد. بدين ترتيب در هفده سالگي در تمام علوم زمان خود استاد شد و شهرت او در بخارا فراگير گرديد به ويژه در علم طب كه اطباء بزرگ بخارا از درمانهاي قاطع اين پزشك جوان شگفت زده بودند و در محضر او براي تلمذ حاضر مي شدند.

 در اين زمان نوح بن منصور ساماني بيمار گرديد و پزشكان درباري از درمان او عاجز گشتند. به سراغ  ابن سينا فرستادند و او با معالجة ماليخولياي امير به روشي شايسته نزد وي مقام و منزلتي ارجمند يافت و ابن سينا در ازاي اين خدمت اجازه استفاده از كتابخانه دربار سامانيان را خواست كه امير آنرا پذيرفت. بوعلي درباره عظمت اين كتابخانه شرحي نگاشته است.

 بوعلي در 22 سالگي پدر را از دست داد و چون كار سامانيان با حملة محمود غزنوي رو به افول گذاشت آنجا را ترك كرد و به گرگانج نزد خوارزم شاه شتافت و در آنجا با دانشمنداني همچون ابوريحان بيروني ، ابوسهل مسيحي و ابونصر عراقي معاشرت كرد و پس از آن به خراسان رفت و بعد در گرگان ابوعبيد جوزجاني به شاگردي و ملازمت او درآمد . مدتي در ري و قزوين به طبابت و تدريس گذراند و سپس در همدان پس از معالجة شمس الدوله، وزارت او را برعهده گرفت. پس از مرگ او مدتي زنداني بود و پس از گريختن و مدتي زندگي پنهاني به اصفهان نزد علاءالوله رفت. شيخ در اصفهان كتاب "شفا" و بسياري ديگر از رسالات را تمام كرد و در سفر علاءالدوله به شاپورخواست "كتاب النجات" را نگاشت. "كتاب الانصاف" و دانشنامة علائي از دستاوردهاي همين دوران است. در يكي از كشمكشهايي كه بين علاءالدوله و ابوسهل حمدوني پيش آمد اثاثه و كتب شيخ به غارت رفت.

  در مجموع شيخ الرئيس راحتي; خيال نداشت و در اثر سفرهاي; متعدد بسيار فرسوده گشت و نهايتاً در حين سفري به همدان در سال 428 هجري شمسي در اثر قولنج درگذشت. از 450 تأليف ابن سينا 260 كتاب و رساله در علوم مختلف بجا مانده است كه حدود 40 عنوان از آنها در علم پزشكي; هستند. كتاب "قانون" او در طب چنان جامع و كامل بود كه حتي تا سال 1909 ميلادي در دانشگاههاي اروپايي تدريس مي شد. وي با شيوه اي تشريحي و تحليلي به بررسي اعضاء بدن انسان و بيماريها پرداخته است و با اينكه بسياري از دانسته هاي پزشكي امروز گسترده تر و متفاوت از دوران ابن سيناست ، اما روشمندي او در اين زمينه هنوز الگوي بسياري از كتب مرجع پزشكي مي باشد. اين كتاب در پنج جلد به زبان عربي كه زبان علمي آن دوران بوده، نگاشته شده است.

جلد اول "كليات" به اصول كلي علم طب اختصاص يافته است. جلد دوم دربارة داروها و مواد مؤثرة طبي به ترتيب حروف الفبا ست كه 760 دارو را دربرميگيرد. جلد سوم درباره بيماريها به ترتيب محل ابتلاء از سر تا پا است كه در بيست و دو فصل تنظيم شده است. جلد چهارم درمورد ناخوشيهايي مانند تب است كه به عضو خاصي محدود نمي شوند. جلد پنجم طرز تهيه داروهاي مركب را ارائه مي كند. قانون سه بار به طور كامل و چندين بار بصورت گزيده به زبان لاتين ترجمه شده است و از اوايل قرن دوازدهم ميلادي تقريباً در تمام دانشگاههاي اروپا كتاب درسي بوده است. در جايجاي كتاب تصاويري از اعضاء و استخوانهاي بدن نيز كشيده شده است. در حال حاضر تنها پنج نسخه كامل عربي از قانون در جهان ثبت شده اند  كه همگي در كتابخانه هاي اروپا و امريكا نگهداري مي شوند.

بزرگي بوعلي در علوم به حدي است كه ويليام هاروي (كاشف سيستم گردش خون در قرن 17 ميلادي) مي گويد اگر مي خواهيد به سرچشمه هاي دانش برسيد آثار ارسطو، سيسرو و ابن سينا را بخوانيد. ويليام اُسلر مي گويد "قانون طولانيتر از هر كتابي مرجع پزشكي در جهان بوده است"

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 84
بازدید کل : 31067
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1

Instagram